صداي چک چک اشکهايت را از پشت ديوار زمان مي شنوم و مي شنوم
که چه معصومانه در کنج سکوت شب ، براي ستاره ها ساز دلتنگي
مي زني و من مي شنوم مي شنوم هياهوي زمانه را که تو را از
پريدن و پرکشيدن باز مي دارد آه ، اي شکوه بي پايان اي طنين
شور انگير من مي شنوم به آسمان بگو که من مي شکنم !
هر آنچه تو را شکسته و مي شنوم هر آنچه در سکوت تو نهفته
شب را دوست دارام بخاطر سكوتش سكوت را دوست دارم
بخاطر آرامشش آرامش را دوست دارم بخاطر بودنش در تنهايي
تنهايي را دوست دارم بخاطر بودنش در عشق و عشق را دوست دارم
بخاطر دوست داشتنش
گفت بنويس گفتم با چه بنويسم قلم ندارم گفت با استخوانت
بنويس گفتم مركب ندارم با چه بنويسم گفت با خونت بنويس
گفتم ورق ندارم بر روي چه بنويسم گفت بر روي قلبت بنويس گفتم چه بنويسم
گفت بنويس دوست دارم
:: برچسبها:
همه پسند ,
نوشته های احساسی ,